چهرههای تکراری:
عشقهای زودگذر وجود دارد ، چهره و ظاهر فرد مقابل است. آنان شیفتهی زیبایی ظاهرهم میشوند
یکی از جذابیتهایی که در و با گفتن کلمههای عاطفی و عاشقانه ، تظاهر به علاقهمندی به خصلتهای ارزشی یکدیگر میکنند اما بعد از گذشت مدتی از ازدواج ، با فروکش کردن هیجانهای کاذب از درون ، به سراغ ارزشهای فرد مقابل میروند چراکه در این زمان ، چهرهی او دیگر عادی و شاید هم تکراری شده است و اکنون ویژگیهای درونی و معنوی همسر برایشان مهم و جدی گشته و در صورتیکه با نظام ارزشیِ مورد قبول آنان سازگار نباشد ، شروع به بهانهگیری و پرخاشگری میکنند و زندگی را تبدیل به جهنمی سوزان و پراضطراب مینمایند.
سوءظنهای مکرر:
از آسیبهای بسیار جدی عشقهای زودگذری که منجر به ازدواج میشود ، سوءظنهای مکرر در زندگی زناشویی میباشد. افرادی که بهراحتی با یک لبخند و یا با یک گفتوگوی ساده در یک میهمانی و بدون هیچ پشتوانهی منطقی ، دل به هم میسپارند ، پس از زمانی اندک بعد از ازدواج ، دچار تردید میشوند که چنین فردیکه به این راحتی با من بنای دوستی و محبت را گذاشت ، ممکن است با فرد دیگری هم چنین بوده باشد و یا در آیندهای نزدیک ، چنین رابطهای را با دیگری داشته باشد. بنابراین ، مدام دچار تردید و بدبینی نسبت به همسر شده و همیشه به دیدهی یک متهم به او مینگرد و همین سوءظنهای مکرر ، زندگی را آشفته و دچار بحران میکند. هر چهقدر یک خانم در ارتباطها و محاوراتش با مردان غریبه ، راحتتر باشد ، به همان میزان ، ارزش و قیمتش نزد آنان پایینتر میآید و فقط زیباییهای ظاهری آن زن برای آنان جلب توجه میکند و جوهر وجودی و ارزشی آن زن ، مورد بیمهری قرارمیگیرد.
عدم پشتوانهی خانواده:
یکی از معضلهای بیشتر زوجهایی که با عشقهای خیابانی ، زندگی مشترک خود را آغاز میکنند ، عدم حمایت خانوادههایشان میباشد. پدر و مادر که سالها فرزندان را در چتر حمایتی خود قراردادهاند و آرزوی یک زندگی خوب را برای فرزندانشان داشتهاند ، ناگهان با انتخابی از طرف فرزندشان مواجه میشوند که شاید به هیچوجه تناسبی با خانوادهی آنان نداشته باشد. بنابراین ، تنها با اصرار و پافشاری فرزندشان ، تن به رضایت به این ازدواج میدهند و گاهی هم هیچوقت چنین ازدواجی را حتی بهظاهر ، تأیید نمیکنند.
چنین زوجهایی که مورد حمایت مادی و معنوی خانواده قرارنمیگیرند ، بهطور معمول ، بعد از زمان کوتاهی از زندگی مشترک ، دچار طوفانهای شدیدی در عرصهی زندگی میشوند و چون تکیهگاه محکمی ندارند ، گاهی بادبانهای کشتی زندگیشان در این بحرانها میشکند و بازسازی این بادبان شکسته ، شاید بسیار سخت و گاهی هم غیرممکن باشد.
کاهش احساسهای عاشقانه:
زوجهایی که با عشقی کاذب و بدون منطق ، زندگی مشترک خود را آغاز میکنند ، به دلیل طغیان بیاساس احساسهایشان در ابراز علاقه در ابتدای آشنایی ، پس از ازدواج ، بهطور طبیعی این معاشقه و فوران احساسها، رو به تنزل میرود و این در حالیست که انتظارها و توقعهای گذشته همچنان باقیست و در این شرایط ، طرفین احساسهای خود را با قبل از ازدواج مقایسه کرده و دچار تناقض میشوند و چنین برداشت میکنند که طرف مقابل ، تمام آنچه را که در گذشته بیان داشته ، دروغ گفته است. در زندگی منطقی، این نکته قابل توجه است که زوجین هر روز نسبت به یکدیگر عاشقتر میشوند و حرارت احساسها و عواطفشان نسبت به هم بیشتر و عاشقانهتر میشود ، در صورتیکه در زندگی غیرمنطقی ، زندگی روزبهروز غیرقابل تحملتر میشود و زن و شوهر از یکدیگر دورتر میشوند.
بهراحتی دل داده و به راحتی دل از دست میدهند:
ازدواجهای بیمنطقی که بر پایهی تدبیر بنا نشده و زوجین بهراحتی به یکدیگر دل میسپارند و مسیر مشترک یک زندگی را آغاز میکنند ، بعد از گذشت مدتی ، دچار بحرانهای شدید عاطفی ، روحی و خانوادگی میشوند. آنان تازه به سراغ ارزشها میروند و متوجه میشوند اصول مهمی در زندگی هست که میبایست در طرف مقابل وجود داشته باشد و اکنون همسرشان فاقد آنهاست. اینگونه افراد بهطور معمول بدون هیچ منطقی ، ساز جدایی را سر میدهند و بهراحتی دم از طلاق میزنند. آنان که در فاصلهای نه چندان دور، بهراحتی دل به محبوبشان دادند ، اینک نیز به همان راحتی از او میگذرند و عشق خویش را در جایی دیگر جستوجو و بهسادگی ، یک زندگی مشترک را نابود میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
ضمن تشکر از توجه شما به این مطلب،نظرات سازنده شما در هر مطلب را صمیمانه ارج نهاده واميد داريم بتوانيم از حسن نظر شما در راستاي افزايش سطح ارائه محتوا بهره گيريم.
نظر شماقابل روئیت برای عموم خواهدبود .